Affichage des articles triés par pertinence pour la requête حمید بهشتی. Trier par date Afficher tous les articles
Affichage des articles triés par pertinence pour la requête حمید بهشتی. Trier par date Afficher tous les articles

03/07/2021

افغانستان: جنگ بیست ساله

برگرفته از سازمان مراقب سیاست خارجی آلمان – اول ژوئیه 2021
https://www.german-foreign-policy.com/news/detail/8645 /
بفارسی از حمید بهشتی

ارتش آلمان افغانستان را ترک نمود. بیلان جنگ: یک چهارم میلیون کشته، خسارات شدید به مردم، طالبان به سرعت در حال پیشروی !



 برلین/ واشنگتن/ کابل (گزارش ویژه) – دومین جنگ به لحاط طول مدت و خونین ترین اقدام نظامی آلمان به پایان رسید. بدنبال جنگی بیست ساله چهارشنبه گذشته آخرین سربازان آلمان که شب پیشتر کابل را ترک گفته بودند به فرودگاه نظامی "وونزتُرف" واقع در نزدیکی شهر هانور وارد گشتند. در پیکارهای سرزمین هندوکش به گزارش پروژه هزینه جنگ „Costs of war“ که حاصل کار دانشگاهی برای نخبگان آمریکا موسوم به براون می باشد قریب به یک چهارم میلیون انسان کشته شده اند، علاوه بر شمار نامشخصی از قربانیان جنگ که بدنبال عواقب مستقیم این جنگ ها جان داده اند، نزدیک به هفت میلیون مردم افغانستان ویلان، افراد بسیاری مجروح و علیل گشته اند، از جمله ده ها هزار کودک. فقط میزان هزینه آمریکا برای این کشتارها 2,2 بیلیون دلار بوده است. دولت آلمان مخارج اقدام نظامی این کشور در افغانستان را به 12,2 میلیون یورو رقم زده است. به موازات اینکه گردان های غرب از آنجا می روند، همواره طالبان بر قسمت های بیشتری از کشور مسلط می گردد و طولی نخواهد کشید که مناسبات قدرتِ سپتامبر 2001 تجدید گردد، یعنی درست همان مناسباتی که پیش از آغاز جنگ وجود داشته است

یک چهارم میلیون کشته

این جنگ برای افغانستان بهای سنگینی داشته است. آمار دقیق و قابل اطمینان کشته شدگان را پروژه هزینه جنگ که از جانب موسسه واتسن در دانشگاه براون (واقع در  Island Providence/Rohde) که یکی از دانشگاه های خبره پرور آمریکا می باشد برای اطلاع عموم از سال  2010 در فواصل ثابت زمانی  منتشر می سازد. مطابق اطلاعات پروژه مزبور تا اواسط آوریل 2021 در افغانستان و مناطق مجاور در پاکستان که جنگ بدانجا سرایت نموده است 241 هزارتن کشته شده اند که میان آنها 71300 غیرنظامی و 69 هزار سرباز و پلیس افغانستان بوده اند [1]. علاوه بر آن بنا بر اطلاعات پروژه مزبور که از جانب جمعی از دانشمندان و کارشناسان تهیه می گردد، فهرستی از کشته شدگان، شامل بر 2442 سرباز آمریکایی، 1144 تن پرسنل نظامی کشورهای همپیمان و قریب به 4000 نفرات مزدور آمریکا و سایر نیروهای امنیتی گشته شده اند. در گزارش پروژه مزبور بر این موضوع تأکید شده است که این فهرست فقط شامل کسانی است که مستقیما در این جنگ ها کشته شده اند و نیز افغان ها و پاکستانی هایی که متعاقب این جنگ ها مستقیما کشته شده اند؛ قید مزبور مربوط به تمام کسانی است که بر اثر بیماری، کمبود آب و تغذیه و فقدان مسکن یا سایر شرایط ناشی از جنگ جان داده اند.


 

09/02/2022

سخنان گرهارد مِرت شِنک در برلین مقابل سفارت آمریکا - 5 فوریه 2022

در مقابله با جوّسازی غرب برای جا انداختن عملیات نظامی در افکار عمومی بخاطر خطر تهاجم روسیه به اوکرائین

بفارسی از حمید بهشتی , تلاکسکالا

چندی پیش بیستمین  سالروز بکار افتادن اردوگاه اسرا در پایگاه نظامی آمریکا در گوانتانامو (واقع در کوبا) بود. این اردوگاه اسرا به خوبی برای توضیح ارتباط آمریکا با حقوق بشر مناسب است. نگهبانی از حقوق بشر معمولا در صورتی از سایر کشورها طلب می شود که به نفع آمریکا باشد. اما در صورتیکه حقوق بشر با منافع قدرتمداری خودشان مناسب نباشد، آنگاه بدون اندکی درنگ از آن صرف نظر گشته، کوچک ترین توجهی بدان نمی شود و همه متحدان نیز آن را ندید می گیرند و رسانه های تحت تمکین سرمایه در صدد مشروع جلوه دادن آن بر می آیند. اردوگاه اسرا در گوانتانامو هنوز نیز برپاست و این به معنی 20 سال، تداوم نقض حقوق بشر از جانب آمریکا و اعمال روش های شکنجه مانند "واتر بُردینگ" (ایجاد خفگی با زیرآب بردن سر زندانیان) است. اما چرا عوامل شکنجه گر در گوانتانامو نیز دادگاهی نمی شوند، همانگونه که به تازگی در مورد یکی از مأموران پلیس مخفی سوریه صورت گرفت؟ اینجاست که بار دیگر دورویی سیاستمداران آلمان و رسانه های "با کیفیت" ظاهر می گردد. علاوه بر آن آمریکا سایر کشورها را به نقض حقوق بشر متهم می سازد. آنان خود را بمثابه سرزمین الهی می نگرند و تصور می کنند خدا بدانها دستور داده است معیارهای خود را بر تمامی گیتی مسلط سازند. جای دارد که آنها نظری به انجیل بیافکنند، به نامه یوحنا در بند 8 ، آیه 7 را بخوانند و ذهن خویش را به تمثیل زناکار مشغول نمایند: هر که در میان شما مرتکب گناه نگشته است، اولین سنگ را بسوی او بیاندازد. بنابراین آمریکا فقط در صورتی اجازه دارد سایر کشورها را بخاطر نقض حقوق بشر محکوم نماید که خودشان بی گناه باشند. اما ایمان آمریکا به انجیل اینقدرها نیز محکم نیست. آنها فقط بخاطر حفاظت از سوداگری و قدرتمندیشان به حقوق بشر متوسل می گردند.

نقض حقوق بشر در آمریکا دارای سنّتی طولانی است. اینکار با مقابله با بومیان اصلی آن سرزمین که اراضی آنها را غصب ، آنها را کشته و فرودست نموده، در محیط های اسکانِ نامناسب برای زندگی محصور کردند، آغاز می گردد. آمریکا چین را به نقض حقوق بشر متهم می سازد، بجای اینکه به سرخ پوستان، زمین هایشان را پس دهد و مظالمی را که بدانها روا نموده جبران نماید. آمریکا نمونه بارز استعمارگر است و مظهر آن، زندانی سیاسی بومی آمریکا لئونارد پلِتیر است. در ماه ژوئن 2021 جِیمز رِینولد، نماینده دادستانی، که مسئول دادرسی پلتیر در محکوم گشتن او بوده در نامه ای که به رئیس جمهور، بایدن، نوشت درخواست آزادی وی را نمود. علاوه بر آن بطور رسمی بخاطر اسارت و محکوم نمودن، از وی طلب پوزش نمود. وی این را نیز پذیرفت که هیچ گونه مدرکی علیه پلتیر در دست نداشته اند و به همین جهت او هرگز نمی بایست محکوم می شده است. این نمونه خوبی برای احترام به حقوق بشر در آمریکاست.

دولت های آمریکا با سرخ پوستان بیش از 2 هزار قرارداد بستند که حتا به یکی از آنها نیز پایبندی نشان ندادند. تمامی آنها را بی شرمانه زیر پا نهادند. این نیز در باره بی وفایی آمریکا به پیمانهایش که برای زمان حال نیز مصداق دارد. فقط کافیست به قرارداد هسته ای با ایران اشاره شود. اما از سایرین خواهان پایبندی به قراردادها می باشند. چه بازی دورویانه و بی شرمانه ای را این ابر قدرت بازی می کند که نقش پلیس جهانی را برای خود قائل است و در عین حال هم شاکی، هم قاضی و هم مجری می خواهد باشد. آمریکا با باصطلاح متحدین خویش نیز بهتر ازاینها رفتار نمی کند، همانگونه که در تصمیم آخرش در مورد افغانستان می توان دید: پای خود را از افغانستان بیرون کشید و دست متحدینش را در حنا گذارد.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1970 بیانیه ای را تصویت نمود:

"همه کشورها از حقوق مربوط به تمامیت ارضی برخوردارند. آنها برابرانه دارای این حقوق و وظایف بوده، عضو جامعه بین الملل می باشند، بدون توجه به تفاوت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی یا هر گونه ی دیگر". این نیز ذکر شده است که: "همه کشورها موظف اند حقوق سایر کشورها را رعایت نمایند. هر کشور حق دارد نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خویش را آزادانه برگزیده و متحول سازد".

بدین قرار تحریم های آمریکا علیه کوبا، نیکاراگوئه، ونزوئلا و سایر کشورهای ناخوشایند برای آمریکا، اساساَ ناقض حقوق بین الملل و بیانیه سازمان ملل متحد است.

16/05/2021

آیا جان فلسطینی می تواند مهم باشد؟

سارا عزیزه، The Intercept ،  13مه 2021

بفارسی از حمید بهشتی

مرگ جرج فلوید بر سپهر اندیشه آمریکاییان نفوذ نمود. اکنون فلسطینیان برای هستی انسانی خویش به پا خواسته اند. آیا جهان آنها را خواهد دید؟


زنی همراه کودکی در 31 ماه مارس 2021 از کنار تصویری از جرج فلوید می گذرد که در سوی اسرائیلی دیوار جدایی در ساحل اشغال شده رود اردن در بتلهم بر دیوار نقش بسته است. تصویر از ایمانوئل دوناند/ AFP از طریق Getty Images

من 19 ساله بودم که شخصی برای اولین بار به من گفت، من وجود ندارم. آن زمان من در کالج در نزدیکی نمایشگاهِ شهروندان مقتولِ نوار غزه به هنگام یکی از حملات اسرائیل ایستاده بودم. نمی توانم چهره دانشجویی را که به من این حرف را زده بود به یاد آورم، اگرچه کنایه ای را که در صدایش بود به خاطر دارم که چگونه به سینه ی بی خیالم نفوذ کرد. زیرا حاضر نبودم مرا حذف کنند.

آنها می گفتند: "فلسطینی ها وجود ندارند". با گذشت زمان این لحظه، به فراموشی رفت، اما رنگ نباخت و با بسیاری از سایر برخوردها درهم آمیخت، لحظاتی که افراد بیگانه نیز در باره عدم وجود من آگاه می گشتند. اما در آن لحظه تجربه ی تازه ای بود. لحظه ای کوتاه، بروز لبخندی را بر لبانم حس کردم، پیش از آنکه احساس بیمار گونه ی خشم در دلم جای گرفت. اما تا فرصت کنم برایش پاسخی بیابم، شاکی دور شده بود.

چه شگرف است به انسانی زنده که نفس می کشد، رو در رو بگویند "واقعی نیستی". در مقابل آن دفاع مناسب چه می توانست باشد؟ انسان در قبال نیرنگ چه می کند؟

البته این حرف درست نیست که من وجود ندارم. من دارای پیکری هستم از گوشت و خون، اما آن بیگانه از بسیاری جهات حق داشت.

زیرا در بیانِ این واژه اتفاقی افتاد – فلسطینی. در لحظه ای که گفته شود، تبدیل می شوم به چیزی که کمی بیشتر و بسیار کمتر انسان است.

فلسطینیان به عنوان ملت قابل مشاهده اند، اما به ندرت دیده می شوند. ما "وجود داریم" نه مانند دیگران. نه دارای سرزمین متشکلی هستیم و نه قدرتی اقتصادی یا نظامی داریم که بتوانیم از آن یاد کنیم. ما تاریخ و فرهنگ داریم، اما اینها هر سال بیشتر بی ثبات گشته و تصاحب می گردند. غالباً همگی ما را آن چیزی می پوشد که دیگران تصور می کنند ما هستیم: خطرناک، موجب نا آرامی، تروریست.

بدینگونه می توانیم در بسیاری از تیترهای روزنامه ها باشیم و به اینهمه مرگ ها بمیریم. ما تا حدی می میریم، زیرا جهان از ما این انتظار را دارد. نام ما را فقط در ارتباط با خشونت و دعوا ذکر می کنند که نمی توان از آن گذشت. این است وضعیت ما. گزارشات، مانند گزارشات آب و هوا: هوا "داغ می شود" و "غَلیان می کند" در موج دیگری از خشونت. قربانیان ما، همانند فصول سال می باشند – محصولی از کشته شدگان، هر چند سال، معمولا در غزّه.

تصاویر محلی، از ما حاله ای از غبار را نشان می دهند، تانک ها و سربازها. این خیابان های مهیب و تهدید آمیز در تصور غربی با چرخ های خاکستری رنگِ سایر قتل ها در هم می آمیزند – افغانها، عراقی ها، سوری ها، که همگی ما را به تاریکیِ بیشتر می برند. (کلیشه ها) فاجعه های شخصی را در تکرارهای غالبی می پوشانند، آرشیوِ بی انتهائی از فراموش شدگان. 

21/08/2021

آیا غرب در افغانستان کاملا شکست خورده است؟ دلیل اینکه کابل بدون نبرد بدست طالبان افتاد
از نظر یک پژوهشگر اختلافات

مصاحبه پاول لینکه با پرفسور مسرت در SNA News – 18 اوت 2021

بفارسی از حمید بهشتی

بدنبال آنکه طالبان کابل را فتح نمودند سخن از شکست غرب در افغانستان می رود. بایدن رئیس جمهور آمریکا مقصر آن را ارئش افغانستان می داند که حاضر نبوده است برای دفاع از خود نبرد نماید. پژوهشگرصلح و درگیری،مسرت به این گفته ایراد می گیرد و در مصاحبه با "اس ان آ" از نقش مجتمع صنایع جنگ افزار سخن می گوید.

رئیس جمهور آمریکا جو بایدن دیروز گفته است که آمریکا سرعت پیشرفت طالبان را درست پیش بینی نکرده بود. وی همزمان، علی رغم سرعت شگفت آور به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان از تصمیم گیری خود مبتنی بر برون رفت نیروهای آمریکا از آن کشور دفاع نمود. به گفته او در دوشنبه گذشته در واشنگتن این وقایع تأیید نمودند که تصمیم گیری برون رفت درست بوده است و نیروهای آمریکا نمی توانند و نمی بایست در جنگی شرکت نموده و کشته شوند که نیروهای افغانستان حاضر نیستند برای حفظ جان خود آن را انجام دهند.

پژوهشگر مطالعات صلح و درگیری و پرفسور بازنشسته علوم سیاسی و اقتصادی در دانشگاه ازنابروک (آلمان) از این بیان به شدت برآشفت. به گفته مسرت "موجب رسوایی است که اینجا نیروهائی متهم به مسئول فاجعه می گردند که هیچ مسئولیتی بر عهده شان نبوده و به دلایل قابل درک تصمیم گرفته اند با هموطنان خویش نجنگند و برای ناتو جان ندهند. بلکه واقعیت ها را پذیرفته و میدان را خالی کرده اند. 

برای خواندن کلیک کنید 

24/01/2022

افغانستان: گرسنگی ایجاد می گردد

 افغانستان:    گرسنگی ایجاد می گردد (۲)*

سازمان مراقب سیاست خارجی آلمان – ۲۰ ژانویه ۲۰۲۲

بفارسی از حمید بهشتی , تلاکسکالا

قحطی فعلی در افغانستان تا حدی تقصیر غرب است، زیرا اقتصاد این کشور در دوران اشغال وابسته بوده است، علاوه بر آن تحریم های آمریکا از کمک های بشردوستانه جلوگیری می نماید.

کابل/برلین/واشنگتن (گزارش ویژه) – قحطی کنونی در افغانستان عمدتاً توسط قدرت های غربی ایجاد گشته است. این را گزارش‌های سازمان‌های کمک‌رسان و نیز تحلیل‌های اقتصاد افغانستان در دوران اشغال غرب نشان می‌دهند. بر اساس این گزارش ها، زمانی که قدرت‌های غربی در آگوست ۲۰۲۱  کشور را ترک گفتند، در حالت وابستگی گسترده به کمک‌های فراوان بوده است که خود نتیجه منطقی اقتصاد اشغالی بود. از سوی دیگر، تحریم‌های ثابت ایالات متحده، افغانستان را از واردات ضروری – مانند دارو  و نیز سیستم مالی جهانی محروم کرده است. حتی سازمان‌های کمک ‌رسان نیز برای دریافت اجناس کمکی در کشور و پرداخت حقوق کارکنان خود در محل با مشکلات بزرگی مواجه می باشند. برای دریافت کمک های بشردوستانه مجوزهای ویژه بیهوده اند زیرا سایر تحریم ها همچنان مؤثر می باشند. درحال حاضر ۹۸ درصد افغان‌ها فاقد غذای کافی هستند. رسانه های آمریکا بیانیه مادلین آلبرایت،  وزیر امور خارجه این کشور در سال ۱۹۹۶، را به یاد می آورند که برای ایالات متحده اعمال سیاست تحریم در عراق “ارزش” مرگ نیم میلیون کودک بدنبال تحریم ها داشت.

اقتصاد اشغالی در افغانستان
مسئولیت قدرت‌های غربی در قحطی فاجعه‌بار کنونی در افغانستان از این واقعیت ناشی می‌شود که با وجود اینکه در طول دو دهه اشغال هر طور عملیات نظامی که ‌خواستند انجام دادند، اما نتوانستند توسعه نیم بند اقتصادی را نیز سازمان دهند. تحت حاکمیت آنان یک اقتصاد کنترل شده کلاسیک به وجود آمد: به گفته بانک جهانی، درست قبل از خروج عجولانه نیروهای غربی، کمک های بشردوستانه، بودجه توسعه غرب و حمایت مالی غرب از ارتش افغانستان ۴۳ درصد از کل درآمد ناخالص افغانستان را تشکیل می داد. علاوه بر این، نیروهای مسلح غرب و سایر پرسنل غربی بودجه بیشتری را وارد کشور کردند. در نتیجه، بخش‌هایی – به‌ویژه خدمات – که غرب برای سکونت پرسنل و فعالیت‌های خود بدانها نیاز داشت، متورم گشت، در حالی که در همان زمان، صنایع مهمی که می‌توانستند موجب استقلال افغانستان گردند – به‌ویژه تولیدات صنعتی – به طور سیستماتیک مورد غفلت قرار گرفتند. این واقعیت که پول افغانی در نتیجه ورود جاری وجوه از خارج بیش از حد ارزش گذاری شده بود، به واردات کمک می کرد و در نتیجه توسعه هر صنعت مستقل را دشوارتر می ساخت.[۱]