در مقابله با جوّسازی غرب برای جا انداختن عملیات نظامی در افکار عمومی بخاطر خطر تهاجم روسیه به اوکرائین
بفارسی از حمید بهشتی , تلاکسکالا
چندی پیش بیستمین سالروز بکار افتادن اردوگاه اسرا در پایگاه نظامی آمریکا در گوانتانامو (واقع در کوبا) بود. این اردوگاه اسرا به خوبی برای توضیح ارتباط آمریکا با حقوق بشر مناسب است. نگهبانی از حقوق بشر معمولا در صورتی از سایر کشورها طلب می شود که به نفع آمریکا باشد. اما در صورتیکه حقوق بشر با منافع قدرتمداری خودشان مناسب نباشد، آنگاه بدون اندکی درنگ از آن صرف نظر گشته، کوچک ترین توجهی بدان نمی شود و همه متحدان نیز آن را ندید می گیرند و رسانه های تحت تمکین سرمایه در صدد مشروع جلوه دادن آن بر می آیند. اردوگاه اسرا در گوانتانامو هنوز نیز برپاست و این به معنی 20 سال، تداوم نقض حقوق بشر از جانب آمریکا و اعمال روش های شکنجه مانند "واتر بُردینگ" (ایجاد خفگی با زیرآب بردن سر زندانیان) است. اما چرا عوامل شکنجه گر در گوانتانامو نیز دادگاهی نمی شوند، همانگونه که به تازگی در مورد یکی از مأموران پلیس مخفی سوریه صورت گرفت؟ اینجاست که بار دیگر دورویی سیاستمداران آلمان و رسانه های "با کیفیت" ظاهر می گردد. علاوه بر آن آمریکا سایر کشورها را به نقض حقوق بشر متهم می سازد. آنان خود را بمثابه سرزمین الهی می نگرند و تصور می کنند خدا بدانها دستور داده است معیارهای خود را بر تمامی گیتی مسلط سازند. جای دارد که آنها نظری به انجیل بیافکنند، به نامه یوحنا در بند 8 ، آیه 7 را بخوانند و ذهن خویش را به تمثیل زناکار مشغول نمایند: هر که در میان شما مرتکب گناه نگشته است، اولین سنگ را بسوی او بیاندازد. بنابراین آمریکا فقط در صورتی اجازه دارد سایر کشورها را بخاطر نقض حقوق بشر محکوم نماید که خودشان بی گناه باشند. اما ایمان آمریکا به انجیل اینقدرها نیز محکم نیست. آنها فقط بخاطر حفاظت از سوداگری و قدرتمندیشان به حقوق بشر متوسل می گردند.
نقض حقوق بشر در آمریکا دارای سنّتی طولانی است. اینکار با مقابله با بومیان اصلی آن سرزمین که اراضی آنها را غصب ، آنها را کشته و فرودست نموده، در محیط های اسکانِ نامناسب برای زندگی محصور کردند، آغاز می گردد. آمریکا چین را به نقض حقوق بشر متهم می سازد، بجای اینکه به سرخ پوستان، زمین هایشان را پس دهد و مظالمی را که بدانها روا نموده جبران نماید. آمریکا نمونه بارز استعمارگر است و مظهر آن، زندانی سیاسی بومی آمریکا لئونارد پلِتیر است. در ماه ژوئن 2021 جِیمز رِینولد، نماینده دادستانی، که مسئول دادرسی پلتیر در محکوم گشتن او بوده در نامه ای که به رئیس جمهور، بایدن، نوشت درخواست آزادی وی را نمود. علاوه بر آن بطور رسمی بخاطر اسارت و محکوم نمودن، از وی طلب پوزش نمود. وی این را نیز پذیرفت که هیچ گونه مدرکی علیه پلتیر در دست نداشته اند و به همین جهت او هرگز نمی بایست محکوم می شده است. این نمونه خوبی برای احترام به حقوق بشر در آمریکاست.
دولت های آمریکا با سرخ پوستان بیش از 2 هزار قرارداد بستند که حتا به یکی از آنها نیز پایبندی نشان ندادند. تمامی آنها را بی شرمانه زیر پا نهادند. این نیز در باره بی وفایی آمریکا به پیمانهایش که برای زمان حال نیز مصداق دارد. فقط کافیست به قرارداد هسته ای با ایران اشاره شود. اما از سایرین خواهان پایبندی به قراردادها می باشند. چه بازی دورویانه و بی شرمانه ای را این ابر قدرت بازی می کند که نقش پلیس جهانی را برای خود قائل است و در عین حال هم شاکی، هم قاضی و هم مجری می خواهد باشد. آمریکا با باصطلاح متحدین خویش نیز بهتر ازاینها رفتار نمی کند، همانگونه که در تصمیم آخرش در مورد افغانستان می توان دید: پای خود را از افغانستان بیرون کشید و دست متحدینش را در حنا گذارد.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1970 بیانیه ای را تصویت نمود:
"همه کشورها از حقوق مربوط به تمامیت ارضی برخوردارند. آنها برابرانه دارای این حقوق و وظایف بوده، عضو جامعه بین الملل می باشند، بدون توجه به تفاوت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی یا هر گونه ی دیگر". این نیز ذکر شده است که: "همه کشورها موظف اند حقوق سایر کشورها را رعایت نمایند. هر کشور حق دارد نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خویش را آزادانه برگزیده و متحول سازد".
بدین قرار تحریم های آمریکا علیه کوبا، نیکاراگوئه، ونزوئلا و سایر کشورهای ناخوشایند برای آمریکا، اساساَ ناقض حقوق بین الملل و بیانیه سازمان ملل متحد است.
حال نظری بیافکنیم به نسبت آمریکا با حقوق بشر. زمانیکه در 1945 در فرایند پایه گذاری سازمان ملل متحد توسط کشورهای متفق موضوع پذیرش حقوق عامه بشر در بیانیه سازمان ملل مطرح بود، مقاومت هایی از جانب غرب در زمینه پذیرش حقوق اقتصادی و اجتماعی، در قبال پیشنهاد اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت. سرانجام این توافق حاص گشت که دو پیمان همطراز تهیه گردد. یکی در زمینه حقوق مدنی و سیاسی و دیگری در زمینه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. از جمله حقِ کار، حق برخورداری از استاندارد زندگی مناسب و حق برخورداری از سلامت جسمی و روانی به میزان بالا. هر دو پیمان می بایست دارای ارزش برابر می بودند و نباید یکی نسبت به دیگری برتری می یافت. این دو پیمان در سال 1966 در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسیدند. ده سال دیگر طول کشید تا این پیمان ها مبنای عمل گشتند. کشورهای سرمایه داری از حقوق تصویب شده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی راضی نبودند. مقاومتی که تا امروز نیز ادامه داشته، بدین صورت قابل تشخیص است که آمریکا پیمان مربوط به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را تا امروز نیز امضا نکرده است. آمریکا همچنین در مقابل ممنوعیت تبعیض نژادی نیز مقاومت می کند. تازه در 1994 بود که آمریکا حاضر شد زیر موافقتنامه برطرف سازی هر گونه تبعیض نژادی را امضا کند. با اینحال اینکه واقعیت امر چگونه است را قتل جرج فلوید و سایر کارهای نژادپرستانه مأموران آمریکا در سال های اخیر نشان می دهند.
به همین سختی آمریکا پیمان برطرف سازی هر گونه تبعیض نسبت به زنان یا پیمان حقوق کودکان را نیز تصویب نمود.
و در همان سال 1994 بود که آمریکا به پیمان مخالفت با شکنجه نیز پیوست. با اینحال موجب این نگشت که روش های شکنجه را به فراوانی و سیستماتیک در اردوهای مجازات اسرا در گوانتانامو و در ابوغریبِ عراق بکار نبرند.
این در باره حقوق بشر و آمریکا که به قراردادها و تعهدات فقط در صورتی عمل می شود که برایشان فایده ای داشته باشند. در صورتی که به نفعشان نباشد، آمریکا حقوق بین الملل را به کناری نهاده و با بی خیالی آن را نقض می کند. بدون اینکه از جانب سایرین موجب مذمت قرار گیرد و بدون اینکه طنین اعتراضی از جانب رسانه های محوری که به سرمایه داران وابسته اند بلند شود.
بنابراین آیا آمریکا به لحاظ اخلاقی حق دارد علیه سایر کشورها در موردی اقدام نماید که خود در آن مورد مقصر است؟ به لحاظ اخلاقی این حق را ندارد، بلکه چون دارای قدرت اقتصادی و سیاسی است، می تواند برخلاف اخلاق و حق عمل کند و اینکار را با بی خیالی نیز انجام می دهد. یعنی قدرت بر حق برتری می گیرد.
اِگون بار، مشاور صدر اعظم اسبق آلمان، ویلی براندت، به دانش آموزان دبیرستانی در شهر هایدلبرگ در 19 دسامبر 2013 به صراحت گفت: "در سیاست بین الملل دفاع از دموکراسی و حقوق بشر مطرح نیست، بلکه تعیین کننده منافع کشورهاست. این را به خاطر بسپارید، علی رغم اینکه در درس تاریخ چه چیزهایی را بریتان تعریف کنند".
به دلایل گفته شده ما همچنان خواهانِ
پایان دادن به تحریم کوبا
پشتیبانی از نیروهای پیشرو در اِکوادور، شیلی و سایر کشورهای آمریکای لاتین،
صلح و امنیت با روسیه و چین
بوده و پیروزی با ماست!
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire