09/10/2021

افغانستان، یک جامعه ی مسلمانی موزائیکی

میلنا رامپولدی ،31  مرداد 1400

بفارسی از حمید بهشتی

افغانستان یک جامعه موزائیکی مسلمانی است که از فرهنگ ها، زبان ها، اقوام و گویش های بیشماری تشکیل گشته است. افغانستان به لحاظ ذخائر زمینی غنی است. بهمین جهت افغانستان هدف امپراطوری های خارجی قرار دارد که خواهان حاکمیت بر این ثروت ها می باشند. و هر گاه این امپراطوری ها آنجا را ترک گویند حاکمیت به دست گروه های افراطی این کشور می افتد. این امر پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی به وقوع پیوست و امروز نیز پس از برون رفت امپریالیسم آمریکا چنین است

 "طالبان" که خود را بدون مشروعیت، نماینده اسلام شریعتمدار می نامند، فقط گروه کوچکی از این موزائیک می باشند، جنبشی قومی و ناسیونالیستی پشتون ها که خود را در خلع پسا شوروی جا انداخته است. این گروه به میمنت ارتباط هایش با سوداگران تسلیحاتی و شبکه های قاچاقچی موفق گشته است قدرت خویش را گسترش دهد. اگر با دقت بنگریم که این به اصطلاح "طالبان" ، مراکز قدرت خویش را کجاها بر پا نموده است و توجه نمائیم کجاها منابع زیر زمینی این سرزمین قرار دارند، به برخی چیزها واقف می گردیم، اما نه به همه چیز.

تحریف اسلام توسط "طالبان" و بی اطلاعی و اسلام ستیزی غرب عموماً بصورت عوامل درونی و بیرونی موجب می گردد که اسلام در کلیت خود به عنوان جهانبینی و نحوه زندگی، اهریمنی جلوه گر شود. غرب، خود را در نقش "آزاد کننده" زنان مسلمان در افغانستان نمایان ساخته و به "طالبان" در لوای آزاد کننده نسوان اعلام جنگ می کند. اما چیزی که هدف امپریالیسم آمریکا در افغانستان است حاکمیت بر ثروت های زیرزمینی این سرزمین بوده و معلوم نیست چرا خواهان طلای سفید نباشد. همانگونه که تمامی جنگ های امپریالیسم آمریکا پس از 1945 نشان می دهد قصد آمریکا به لحاظ ایدئولوژیک، گسترش مدل کاپیتالیستی زندگی آمریکائی است که آن را بمثابه تجسم مجموعه واحدی از آزادی، حقوق بشر، فمینیسم و انساندوستی جا زده و در غرب جنگ ها را به مردم غالب می کند. نگرش به جهان با عینک سیاه و سفید نما از این ملغمه پشتیبانی می نماید. زیرا با این نگرش انسان ها دیگر نیازی ندارند بدین که بیاندیشند  افغانستان چکونه بوده و افغان ها چه کسانی هستند و کفایت می کند  برای اینکه با "طالبان" به مثابه ضد دموکرات و عفریتِ زن ستیزی مبارزه گردد تا نظام جهانی آمریکایی تأیید باشد.

اما نفوذ نیروهای خارجی به سرزمینی که اهالی آن هویت خویش را در ارزش های اسلامی و سنت قرآن می بینند موجب آنچنان تفسیر وطنی و قومی از اسلام می گردد که با اسلام کاملا بیگانه است.

اسلام مصداق هیچ سرزمینی نیست، بلکه اجتماعی است از انسان هایی که به لحاظ قومی، گویشی و فرهنگی متفاوت بوده، به خدای واحد، الله، و به پیامبری محمد باور دارند. در قرآن (45: 5) چنین آمده: اگر خدا میخواست، شما را یک جامعه واحدی می ساخت. اما او (شما را به جوامع مختلف تقسیم کرد) می خواست شما را بدین گونه با آنچه (از پیامبران) به شما عرضه نمود، بیآزماید. حال شما در کردار نیک بر یکدیگر سبقت گیرید. به سوی خدا، شما همگی بازگشت خواهید نمود.

با تهاجم از خارج در یک جامعه ی هویت یافته با سنن مسلمانی مانند افغانستان نیروهای مدافع جهاد به حرکت می آیند. افغانستان به ملتی اسلامی معرفی می گردد که در مقابل امپریالیسم غرب بر می خیزد. گروهی قدرت را بدست می گیرند، اسلام شریعتمدار را نمایندگی نموده، به هر گونه تفاوت های چند فرهنگی در این امت مبارزه می کند و به تسلیحات و منابع ارزشمند زیرزمینی حاکم می گردد. به موازات آن جهاد را علیه اشغالگر غربی انجام می دهد و در میان بخشی از مردم حامیانی می یابد، به ویژه زماینکه اهداف حاکمیت قومی را دنبال می کند.

اما آنچه که افغانستان بدان نیاز دارد، قدرت خارجی نیست که بر سرنوشت کشور و مردمش حاکم و موجب ایجاد جهاد دائمی گردد.

آنچه که افغانستان پس از ده ها سال جنگ و حاکمیت اجنبی نیاز دارد، صلح است. صلحی مطابق یک طرح فراقومی  در افغانستانی مسلمانی، آکنده از توافق، پر از تفاوت و بیش از همه، پر از آمیزش. میزان پیچیدگی ایجاد صلح پس از 20 سال تهاجم آمریکا و ناتو را کسی نمی تواند تصور نماید. اما هر چه نفوذ گران بیشتر بخواهند از این کیکِ افغانستان تصاحب نمایند، به همان اندازه این کار مشکل تر می گردد.

در اینجا فمینیسم سفید نیست، نه غربی است و نه مطابق دموکراسی آمریکایی، بلکه افغانی است. زنان از همه دستجات قومی با هم و مشترکاً تعیین خواهند نمود به چه سویی "آزاد گشتن" و "خودگردانی" زن در افغانستانِ چند فرهنگیِ مسلمانی خواهد بود. اگر ما فمینیسم را از استعمار فارغ نکنیم، همواره نیروهایی ضد امپریالیستی و جهادی خواهند بود که در نقض حقوق محدود شده زنان از جانب اسلام عمل نمایند، همان کاری که طالبان می کند که از زنان افغانستان حقوق مسلمانی زن را از او سلب می نمایند.

ما به صلح در افغانستان نیاز داریم، به آموزش برای 10 میلیون کودکان افغانستان که به مدرسه نمی روند نیاز داریم، به پخش عدالتمندانه ثروت در کشور تا از اینکه میلیون ها انسان، هیچ نداشته باشند و به هجرت به سوی غرب که هیچ تمایلی هم بدانها ندارد رانده شوند، مقابله شود. غربی که نیروهای فاشیستی اش روز به روز قوی تر می گردند، هر قدر که نیروهای طالبانیِ به ظاهر مسلمان قویتر گردند.

 

Aucun commentaire: