المقالات بلغتها الأصلية Originaux Originals Originales

16/05/2021

En Israël, personne ne s'oppose à la guerre

 Gideon Levy, Haaretz, 16/5/2021
Original :
In Israel, Nobody Opposes the War
Traduit par Fausto Giudice

Il n'y a pas de sujet sur lequel tous les Israéliens (juifs) ne soient plus d'accord que le lancement d'une guerre. Presque une semaine s'est écoulée et personne ne s'oppose à cette guerre horrible, pas même les leaders de centre-gauche Yair Lapid, Merav Michaeli et Nitzan Horowitz.

Ils attaquent Benjamin Netanyahou - il ne faut pas être courageux pour faire cela - ils expriment leur tristesse face à nos souffrances, mais pas un mot sur cette guerre criminelle choisie dont le nombre de morts et l'avantage minuscule qu'elle confère à Israël restent à déterminer. Une fois de plus, c'est la preuve qu'il n'y a pas de camp de la paix en Israël, pas même une minuscule cabane.

Les commentateurs des studios de télévision sont sur le mode « Apocalypse Now », des hordes de généraux à la retraite et d'agents du Shin Bet claironnant un refrain uniforme et répugnant. La bave coule et les yeux clignotent, levés vers les glorieux pilotes qui ont réussi à éviter et à détruire la défense aérienne sophistiquée de l'ennemi : deux cerfs-volants déchirés dans un bon jour. Le bombardement de la favela sans défense de Gaza est « la preuve que notre armée de l'air est la meilleure du monde », a déclaré un présentateur principal d'un journal télévisé, la voix tremblante d'émotion.

Et les résultats ne sont pas affichés. Les Israéliens n'ont pas la moindre idée de ce qui se passe à Gaza, pas la moindre notion de ce que l'armée fait en leur nom. C'est pourquoi ils en redemandent, pourquoi ils sont si sûrs de la justesse de leur cause.

Des Palestiniens assistent aux funérailles de deux femmes et huit enfants de la famille Abou Hattab dans la ville de Gaza, qui ont été tués après une frappe aérienne israélienne, samedi 15 mai 2021. (AP Photo/Khalil Hamra)

آیا جان فلسطینی می تواند مهم باشد؟

سارا عزیزه، The Intercept ،  13مه 2021

بفارسی از حمید بهشتی

مرگ جرج فلوید بر سپهر اندیشه آمریکاییان نفوذ نمود. اکنون فلسطینیان برای هستی انسانی خویش به پا خواسته اند. آیا جهان آنها را خواهد دید؟


زنی همراه کودکی در 31 ماه مارس 2021 از کنار تصویری از جرج فلوید می گذرد که در سوی اسرائیلی دیوار جدایی در ساحل اشغال شده رود اردن در بتلهم بر دیوار نقش بسته است. تصویر از ایمانوئل دوناند/ AFP از طریق Getty Images

من 19 ساله بودم که شخصی برای اولین بار به من گفت، من وجود ندارم. آن زمان من در کالج در نزدیکی نمایشگاهِ شهروندان مقتولِ نوار غزه به هنگام یکی از حملات اسرائیل ایستاده بودم. نمی توانم چهره دانشجویی را که به من این حرف را زده بود به یاد آورم، اگرچه کنایه ای را که در صدایش بود به خاطر دارم که چگونه به سینه ی بی خیالم نفوذ کرد. زیرا حاضر نبودم مرا حذف کنند.

آنها می گفتند: "فلسطینی ها وجود ندارند". با گذشت زمان این لحظه، به فراموشی رفت، اما رنگ نباخت و با بسیاری از سایر برخوردها درهم آمیخت، لحظاتی که افراد بیگانه نیز در باره عدم وجود من آگاه می گشتند. اما در آن لحظه تجربه ی تازه ای بود. لحظه ای کوتاه، بروز لبخندی را بر لبانم حس کردم، پیش از آنکه احساس بیمار گونه ی خشم در دلم جای گرفت. اما تا فرصت کنم برایش پاسخی بیابم، شاکی دور شده بود.

چه شگرف است به انسانی زنده که نفس می کشد، رو در رو بگویند "واقعی نیستی". در مقابل آن دفاع مناسب چه می توانست باشد؟ انسان در قبال نیرنگ چه می کند؟

البته این حرف درست نیست که من وجود ندارم. من دارای پیکری هستم از گوشت و خون، اما آن بیگانه از بسیاری جهات حق داشت.

زیرا در بیانِ این واژه اتفاقی افتاد – فلسطینی. در لحظه ای که گفته شود، تبدیل می شوم به چیزی که کمی بیشتر و بسیار کمتر انسان است.

فلسطینیان به عنوان ملت قابل مشاهده اند، اما به ندرت دیده می شوند. ما "وجود داریم" نه مانند دیگران. نه دارای سرزمین متشکلی هستیم و نه قدرتی اقتصادی یا نظامی داریم که بتوانیم از آن یاد کنیم. ما تاریخ و فرهنگ داریم، اما اینها هر سال بیشتر بی ثبات گشته و تصاحب می گردند. غالباً همگی ما را آن چیزی می پوشد که دیگران تصور می کنند ما هستیم: خطرناک، موجب نا آرامی، تروریست.

بدینگونه می توانیم در بسیاری از تیترهای روزنامه ها باشیم و به اینهمه مرگ ها بمیریم. ما تا حدی می میریم، زیرا جهان از ما این انتظار را دارد. نام ما را فقط در ارتباط با خشونت و دعوا ذکر می کنند که نمی توان از آن گذشت. این است وضعیت ما. گزارشات، مانند گزارشات آب و هوا: هوا "داغ می شود" و "غَلیان می کند" در موج دیگری از خشونت. قربانیان ما، همانند فصول سال می باشند – محصولی از کشته شدگان، هر چند سال، معمولا در غزّه.

تصاویر محلی، از ما حاله ای از غبار را نشان می دهند، تانک ها و سربازها. این خیابان های مهیب و تهدید آمیز در تصور غربی با چرخ های خاکستری رنگِ سایر قتل ها در هم می آمیزند – افغانها، عراقی ها، سوری ها، که همگی ما را به تاریکیِ بیشتر می برند. (کلیشه ها) فاجعه های شخصی را در تکرارهای غالبی می پوشانند، آرشیوِ بی انتهائی از فراموش شدگان.